پارت سی و یکم

زمان ارسال : ۸ روز پیش

اهمیتی نداد و سرش را خم کرد سمت دیوار‌. بیخیال‌تر از آن چیزی بود که فکر می‌کرد. چطور می‌توانست کارها را درست کند؟! چه چیزی آن مرد را ترغیب به دور شدن می‌کرد؟! ماجراهایی که آن مرد برایشان رقم می‌زد جدا و تحت فرمان او قرار گرفتنِ مادرشان جدا. دیگر نمی‌‌دانست از کدام راه باید ادامه‌ی مسیر را بپیماید.
در همین‌ فکرهای گاه و بی‌گاه بود که ناگهان دختر بچه‌ای نزدیکش آمد. شاخه‌ای گل را س

94
13,336 تعداد بازدید
103 تعداد نظر
33 تعداد پارت

اطلاعیه ها :

زهرا صالحی (تابان) : ۲ ماه پیش

دوستان برای رمان شارلو یک چنل زدم گپ هم داره میتونید صحبت کنید.
توی این کانال:
فکت‌های داستان
دیالوگ های ماندگار
و یه سری اطلاعات داده میشه
https://t.me/almas_sharlo
خوشحال میشم بیاین. #تلگرام

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • سحر

    00

    عالی

    ۵ روز پیش
  • زهرا صالحی (تابان) | نویسنده رمان

    نوش نگاهتون~

    ۴ روز پیش
  • زهرا صالحی (تابان) | نویسنده رمان

    عالی نگاه شماست خواننده‌ی عزیز⁦ಥ⁠‿⁠ಥ⁩

    ۲ روز پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید